بيش از 70 سال از تصويب اعلاميه جهاني حقوق بشر ميگذرد اما جهان همچنان ميان بمباران، محاصره، تحريم و رياکاري قدرتها گرفتار مانده است.10 دسامبر 1948، مجمع عمومي سازمان ملل متحد پس از جنگ جهاني دوم اعلاميه جهاني حقوق بشر را تصويب کرد؛ سندي که براي نخستين بار آزادي، برابري و کرامت ذاتي انسانها را در سطح جهاني به رسميت شناخت. اما حتي اين اعلاميه، بيش از هفتاد سال بعد، در برابر گرسنگي برنامهريزيشده، بمبارانها، زندانهاي مخفي و محاصرهها هنوز ناکام مانده است.وجود اين اعلاميه در جهاني است که بيش از 70هزار فلسطيني به دست رژيم صهيونيستي به شهادت رسيدند و بيش از 171 هزار نفر زخمي شدهاند، کودکان زير خرابههاي به جا مانده از جنگ جان خود را از دست ميدهند، بيمارستانها بدون برق و دارو ماندهاند و کاروانهاي کمکرسان بارها مورد هدف قرار گرفتهاند. در سودان نيز طي ماههاي گذشته شاهد صحنه کشتارهاي جمعي و آوارگي چند ميليون نفر بودهايم و گزارشهاي سازمان ملل از قتلعام در دارفور خبر ميدهند؛ جايي که شبهنظاميان، روستاها را به آتش ميکشند و زنان و کودکان را در مسير فرار هدف قرار ميدهند؛ در افغانستان هم حقوق زنان و دختران به صفر رسيده و تحصيل براي آنها ممنوع شده است.اما ازسويي ديگر، همان قدرتهاي بزرگ که دم از داعيهداري حقوق بشر ميزنند، خود تبديل به نمايشگاه رياکاري در جهان شدهاند. به گزارش خبرگزاري مهر، امريکا در سال جاري بيش از 3٫8 ميليارد دلار کمک نظامي به رژيم صهيونيستي ارسال کرد و همزمان بزرگترين بسته تحريمي تاريخ را عليه کشورهاي ديگر وضع نمود؛ گويي حقوق بشر برايشان فقط ابزاري براي تداوم نفوذ و سلطه است. اتحاديه اروپا، دوست ديرينه آمريکا نيز، با بيانيههاي پرشور درباره کرامت و حقوق انسانها، ديوارهاي مرزياش در مديترانه را بلندتر ميسازد و هر سال هزاران پناهجو را در آبها رها ميکند تا به حال خود از زندگي دست بکشند؛ گويي خون اروپاييان رنگينتر از ديگري است.در جنگ تحميلي ايران و عراق، نيروهاي بعثي بارها از سلاحهاي شيميايي از جمله گاز خردل و تاولزا استفاده کردند به صورتي که برآوردها نشان ميدهد که دستکم نيم ميليون ايراني، نظامي و غيرنظامي، در معرض اين گازها قرار گرفته و حدود هزاران نفر تحت مراقبت اورژانسي بودند. در اين ميان هزاران نفر جان باختند و دهها هزار تن با عوارض مزمن ريوي، پوستي و رواني دست و پنجه نرم ميکنند. پس از جنگ، با وجود برگزاري جلسات، کميسيونها و ايجاد پروندههاي رسمي براي جانبازان و جانباختگان شيميايي در دادگاه لاهه نتيجهاي جز چند بيانيه نداشت و بسياري از قربانيان همچنان در هالهاي از فراموشي باقي ماندند و اين تجربه تلخ، بخشي از روايت گستردهتر نقض حقوق بشر در دهههاي اخير است.در جهاني که با بحرانهاي گسترده حقوق بشري مواجه است، ما نيازمند الگويي براي بازتعريف حقوق بشر بر پايه کرامت انساني و اخلاق جهاني هستيم. گويي هر گام در مسير پاسداشت حقوق انسان پلي است ميان حرف و حقيقت و آرزو و واقعيت اميد هنوز زنده است؛ اميدي که در صداي کنشگران، در مطالبه عمومي و در آگاهي رو به رشد جامعه طنين دارد. اين آگاهي ميتواند مسير را روشن کند، به انسانيت جان دوباره ببخشد و يادآور شود که حقوق بشر تنها يک اعلاميه روي کاغذ نيست بلکه نيرويي زنده و دگرگونکننده است که توان تغيير جهان را دارد.