دانشجويان، علم و حاکميتدکتر يدالله حبيبيروز 16 آذر در ايران روز دانشجواست. اين روز بهخاطر گراميداش
دانشجويان، علم و حاکميتدکتر يدالله حبيبيروز 16 آذر در ايران روز دانشجواست. اين روز بهخاطر گراميداشت سه دانشجويي (مصطفي بزرگنيا و احمد قندچي و آذر شريعت رضوي) که در آذر سال 1332 (حدود چهار ماه پس از کودتاي 28 مرداد همان سال) به علت اعتراض به ديدار رسمي ريچارد نيکسون معاون رئيسجمهور وقت آمريکا و همچنين از سرگيري روابط ايران با بريتانيا در دانشگاه تهران کشته شدند نامگذاري شده است. يادشان گرامي باد. مرحوم دکتر شريعتي اين واقعه را به زيبايي چنين توصيف ميکند: «اگر اجباري که به زنده ماندن دارم، نبود، خود را در برابر دانشگاه آتش ميزدم، همان جايي که 22 سال پيش، «آذر» مان در آتش بيداد سوخت. او را در پيش پاي «نيکسون» قرباني کردند. اين سه يار دبستاني که هنوز مدرسه را ترک نگفتهاند، هنوز از تحصيلشان فراغت نيافتهاند، نخواستند ـ همچون ديگران ـ کوپن ناني بگيرند و از پشت ميز دانشگاه، به پشت پاچال بازار بروند و سر در آخور خويش فرو برند. از آن سال، چندين دوره آمدند و کارشان را تمام کردند و رفتند، اما اين سه تن ماندند تا هر که را ميآيد، بياموزند، هر که را ميرود، سفارش کنند. آنها هرگز نميروند، هميشه خواهند ماند، آنها شهيدند. اين «سه قطره خون» که بر چهره دانشگاه ما، همچنان تازه و گرم است. کاشکي ميتوانستم اين سه آذر اهورايي را با تن خاکستر شدهام بپوشانم، اما نه، بايد زنده بمانم و اين سه آتش را در سينه نگاه دارم».روز دانشجو بهانه خوبي است براي پاسداشت مقام علم ودانش ورزي ومسئوليت شناسي.بي شک دانش جويي پيش نياز و پيش برنده اصلي جوامع بشري به سمت وسوي رشد و توسعه بوده وهست و بيترديد پيشرفت بدون دانش ممکن نيست اگر رشد را از ديدگاه فلسفي حرکت از قوه به فعل بدانيم و فرايند زندگي بشري را از مبداء،مسير،مقصد ومقصود تعريف کنيم چراغ فروزان طي اين مسير عقل برخوردار از علم ودانش است پس رابطه معنيداري بين دانش ورزي وعقلانيت نهفته است وعلم به مثابه سوخت اين چراغ عمل ميکند ومحيط ظلماني وتاريک را روشن ومسائل بيجواب را پاسخ ميدهد. علم قدرت کشف است و عالمان واقعي همان کاشفان هستند که با اکتشاف خود ثروت و قدرت خلق ميکنند ودانائي را به توانائي بدل ميکنند(توانا بود هرکه دانا بود).اگر بخواهيم از شرايط دغدغهمند امروز اميدوارنه عبور کنيم وايران سرشار از پيشرفت وفرهنگ را به نسل آينده بسپاريم چارهاي جز اغتنام فرصتها براي علم ودانشآموز ودانشجو نداريم سه گروه در اين باره نقش اساسي دارند.1- حاکميتحاکميت نقش مهمي در اين حرکت دارد منظور از حاکميت مجموعه دستگاههاي مسئول از صدر تا ذيل هستندکه به نمايندگي از مردم نقش رهبري وراهبري اين نظام را بعهده دارند. از ديدگاه نگارنده که قريب سي سال است با دانشجويان در دانشگاههاي دولتي و خصوصي درحال مباحثه است در شرايط فعلي نقش حاکميت ساير امور را در اذهان دانشجويان تحت الشعاع قرار داده است و هرچه زودتر بايستي سياست بازآفريني جايگاه حاکميت نزد دانشجويان تدوين واجرائي شود و آنان را نسبت به وضع موجود،عوامل پيشينه و پسينه وخاصه در حوزه ناکآرامديها و وعلل واسباب آن قانع کنند به جرات ميتوان گفت دانشجويان آگاه به تاريخ ايران وحاضر در صحنه وحساس به شرايط کشور سهم سوءمديريت و ناکارامدي در اداره کشور را در مقايسه با عوامل خارجي وبرون مرزي بيشتر ميدانند. بازتعريف سياستها وراهبردها از ديدگاه مکاتب فکري ومديريتي امري طبيعي است و چه بسا نيازمند زمان طولاني نباشد تاچه رسد بعد از 47 سال از حيات جمهوري اسلامي ايران. اين بازنگريها ميتواند در ارتقاء روابط دانشجو با حاکميت، نقش آفريني اودر مشارکت و اميدواري او به آينده مؤثر باشد.2- استاداندومين نقش را بايد به اساتيد داد آنان سهم بيبديلي در علم آموزي ودانش، بينش، نگرش و در يک کلام سبک زندگي دانشجويان دارند. استادان با فرض فهم ذهنيات دانشجويان، راهنمايان خوبي براي آنان خواهند بود. درشرايطي که خاطر دانشجو در کلاس متمرکز نيست واستاد عطف به ذهنيات او سخن نميگويد در واقع تلاشهاي او بيهوده خواهد بمثابه طبيبي که قبل از تشخيص درست تجويز نمايد. بديهي است نتيجه کار چه خواهد شد البته طرح يک سؤال خيلي بجاست و آن اينکه وقتي استاد خود دغدغهها دارد و مديريت دانشگاه قادر به حل مشکلات او نيست و اسباب وشرايط تدريس اثربخش برايش فراهم نيست چه معجزهاي ميتواند داشته باشد ذات نايافته از هستي بخش کي تواند که شود هستي بخش.در بعضي مراکز دانشگاه آزاد شرايطي است که نويسنده از نوشتن آن خجل است.3- دانشجويانقابليت واقبال دانشجويان در فرايند علم آموزي و تحول واحساس مسئوليتي که نسبت به خود،خداوند متعال،مردم وطبيعت بايد داشته باشند رکن مهم ديگر درپيشرفت جامعه ايراني است اگر ساير شرايط فراهم باشد ولي دانشجو نخواهدوتنبلي وسستي بورزد کاربجائي نخواهد رسيد بررسي وضعيت علمي،روحي ومعنوي دانشجويان فرصت ديگري ميطلبد ليکن درکوتاه سخن امروز جامعه دانشجوئي باسؤالات وشبهات فراواني درگير است وکساني که اندکي ورود وتفطن دراين حوزه داشته باشند حکمت جهاد تبيين را بدرستي ميفهمند. دانشجويان درکنار مسائل مربوط به نقش حاکميت با سيل عظيمي از ترديدافکنيها درمسائل عقيدتي، سياسي، تاريخي، فرهنگي واجتماعي در بيرون ازمرزها وفرهنگ مهاجم غربي موجه هستند که درصورت عدم توجيه واقناع بايد شاهد تغييرات در باورها، تحليلها و سبک زندگي آنان باشيم.باشناختي که از توانمندي دانشجويان داريم فائق آمدن آنان بر اين مشکلات سخت نيست. والسلام.