موسسه فرهنگی و مطبوعاتی روزنامه جمهوری اسلامی

شماره 13249
روز دانشجو؛ ميدان را باخته‌ايم؟غلامرضا بني اسدي دانشجو‌ها ما را نه اين که جدي نمي‌گيرند اصلا نمي‌بيي

روز دانشجو؛ ميدان را باخته‌ايم؟غلامرضا بني اسدي دانشجو‌ها ما را نه اين که جدي نمي‌گيرند اصلا نمي‌بييند. اين را به هشدار مي‌نويسم براي امروز قبل از آن که به ديروز بپردازم. ديروزي که شهادت‌ها، گواهاني سرخ شدند بر اين حقيقت که دانشجو، نسبت به سرنوشت خود و وطن حساس و غيرتمند بوده است.دانشگاه در اين سرزمين، تنها جاي درس و امتحان "نيست" و "نبوده" است؛ گهواره‌اي بوده براي غيرت، آگاهي و مسئوليت. اگر تاريخ را ورق بزنيم، در همان صفحه‌هاي نخست، نام‌هايي ديده مي‌شود که هنوز روشن‌هستند. شهداي 16 آذر 1332 که در تاريک‌ترين روزها، چراغ بيداري شدند و دانشجويان شهيد 16 دي 1359 در کربلاي هويزه که در سخت‌ترين ميدان‌ها، جان و جواني خود را سپر کردند تا ايران بماند. اين دو تاريخ، دو واقعه جدا نيستند، دو خط از يک دفترند، دو منزل از يک راه. آذرِ 32، خطِ اعتراض و آگاهي را نوشت و دي 1359، خطِ ايثار و ايستادگي را. و حالا، اين دفتر هنوز باز است، قلم هنوز گرم است و صفحه امروز، در دست دانشجوي امروز است. دانشجو بايد مياندار ميدان باشد يعني همان که در ميانه هياهوي روزگار، راه را گم نمي‌کند‌، پرچم را رها نمي‌کند و مي‌داند ميدان، بدون مياندار، ميدان نمي‌ماند. پرچم، بدون دست جوان، در اهتزاز نمي‌ماند. هويت، حرمت و شکوه ايران با حضور همين نسل است که استوار مي‌ماند. اما....در نوشتن اين اما هم دلم مي‌لرزد و هم قلمم. من و نسل من، دانشجوي امروز را وارث خون آذر و دي مي‌خواهيم، وارث انديشه‌اي که باور داشت ايران بايد بايستد و مي‌تواند بايستد. اين را البته مسئولان هم بايد بدانند و راه را براي نقش آفريني نسل ممتاز فراهم آورند. اين که در آغاز اين نوشته "نيست" را بر"نبوده" مقدم شمرديم براي توجه دادن به اين واقعيت است که امروز را بايد دريافت. تجليل ديروز اگر با کنشگري امروز غني سازي نشود، هسته‌اي از توان ملت را نخواهد شکافت. نسل امروز اگر در ميدان نباشد، ديگران برنامه خود را پيش خواهند برد هم براي ميدان و هم فرزندان ايران. نمي‌خواهم باور کنم اما خبرها از قهرِ نسل نو را بايد جدي گرفت. امروز بايد دست دانشجوياني را بوسيد که مي‌آيند و به فرياد هم مخالفت مي‌کنند. دغدغه به فريادشان مي‌آورد واين‌ها ارزشمندند. بخواهيم يا نخواهيم خيل بسياري از دانشجويان حتي به اندازه اعتراض به خودما، هم در کنار ما نيستند. راه خود را جدا کرده‌اند. نه فقط از منظر سياسي که- کاش فقط همين بود- در ساحت‌هاي گوناگون براي خود جزيره ساخته‌اند. پوشيده مي‌نويسم. حرف‌هايي که پيش از اين "برهان قاطع" بود را امروز ناشنيده رد مي‌کنند. اين کلان مسئله‌اي است که بايد بدان پرداخت. روز دانشجو اگر اين دانشجويان را در همان جزيره‌هايشان رها کند، نقش تاريخي خود را در بازگشت به سر خط انجام نداده است. اگر نتوانيم آنان را به ميدان بازگردانيم، معنايي جز اين ندارد که به معناي واقعي کلمه، ميدان را باخته‌ايم. در خانه اگر کس است، يک حرف بس است!