بسمالله الرحمن الرحيم
اجلاس اخير وزراي خارجه کشورهاي عضو شوراي همکاري خليج فارس که در بحرين برگزار شد با اينکه موضوعاتي مانند جنگ غزه، تنشهاي ايران و رژيم صهيونيستي، برنامه هستهاي ايران و ساير تحولات منطقه تمرکز داشت، در بيانيه پاياني خود بار ديگر موضوع ادعاي موهوم شيخنشين امارات درباره مالکيت بر جزاير سهگانه ايراني ابوموسي و تنب بزرگ و کوچک را گنجاند!
نکته مهم اينست که در اين بيانيه تعبيري بکار رفته که سابقه نداشته و نشاندهنده گستاخي شيوخ امارات در تکرار ادعاي موهوم خود درباره جزاير سهگانه ايراني است. وزراي خارجه شوراي همکاري خليج فارس در بيانيه خود از تعبير «آخرين هشدار» استفاده کرده و از ايران خواستند جزاير سهگانه را به امارات برگرداند يا وارد مذاکره درباره آنها شود، در غير اينصورت شوراي همکاري از طريق ديوان بينالمللي دادگستري براي بازپس گرفتن آنها اقدام خواهد کرد. علاوه بر اين، درباره ميدان گازي آرش نيز در اين بيانيه اظهارنظر شده و از اين ميدان با نام عربي «الدرع» ياد کرده و از ايران خواسته از دخالت در اين منبع گازي که مشترکاً متعلق به عربستان و کويت است خودداري کند.
سابقه ادعاي امارات به سال 1350 يعني سال خروج انگليس از منطقه خليج فارس برميگردد که امارات ادعاي مالکيت بر جزاير سهگانه ايراني را مطرح کرد در حالي که اسناد تاريخي از قرنهاي گذشته مالکيت ايران بر آنها را تأييد ميکنند. آنچه دولتمردان کشورهاي عضو شوراي همکاري خليج فارس بايد بدانند اينست که مالکيت واقعي بر جزاير با بيانيههاي سياسي از بين نميرود. نکته مهمتر اينکه مردم ايران در مورد تماميت ارضي کشور خود ازجمله مالکيت بر جزاير سهگانه ابوموسي، تنب بزرگ و تنب کوچک، وحدت نظر دارند و هرگز در برابر ادعاهاي واهي اين و آن کوتاه نخواهند آمد. درباره ميدان گاز آرش هم همين حساسيت وجود دارد و هيچ فردي از مردم ايران حاضر به کوتاه آمدن از حق خود در اين زمينه نيست.
واقعيتي که شيوخ جنوب خليج فارس آن را ميدانند اينست که ادعاهائي از قبيل مالکيت جزاير سهگانه ايراني براي امارات، تعلق داشتن ميدان گازي آرش به کويت و عربستان و همينطور نام و عنوان خليج فارس که هرچند وقت يکبار در شيخنشينها يک نام جعلي براي آن اختراع ميکنند، دستپخت دولتهاي استعماري غربي است. آنها منافع خود را در ايجاد اختلاف و درگيري ميان کشورهاي اسلامي و مشغول کردن ملتهاي مسلمان به منازعات ارضي و درگيريهاي مرزي جستجو ميکنند و از رهگذر اين سرگرم کردنها اولاً به غارت ثروتهاي مسلمانان ادامه ميدهند، ثانياً با فروش سلاحهاي کارخانههاي خود دلارهاي نفتي اعراب را به جيب ميزنند و ثالثاً براي به فراموشي سپردن اشغالگري رژيم صهيونيستي و جناياتي که عليه مردم مظلوم فلسطين مرتکب ميشود فرصت ميخرند. اين، از عجايب روزگار ماست که صهيونيستها دو سال تمام در غزه مشغول کشتار مردم حتي زنان و کودکان فلسطيني بودند و هنوز هم عليرغم توافق آتشبس به کشتار بيرحمانه مردم اين باريکه ادامه ميدهند و شيوخ جنوب خليج فارس به جاي مقابله با اين ظلم و به جاي حمايت از همنوعان عرب و همدينان مسلمان فلسطيني خود، از يکطرف به رژيم صهيونيستي کمکهاي مالي و سياسي و حتي تسليحاتي و انرژي ميکنند و از طرف ديگر هرچند ماه يکبار ادعاي واهي مالکيت امارات بر جزاير سهگانه ايراني را مطرح ميکنند تا جنايات صهيونيستها در غزه به فراموشي سپرده شود.
شيوخ جنوب خليج فارس اين تصور باطل را کنار بگذارند که با بکار بردن تعبير «آخرين هشدار» و يا اينکه موضوع جزاير را در ديوان بينالمللي دادگستري مطرح خواهند کرد، بتوانند واقعيت مالکيت ايران بر اين جزاير را تغيير بدهند و يا کوچکترين خللي در اراده مردم و دولتمردان ايراني در حفاظت از حق خود در اين زمينه به وجود بياورند. آنها بايد بدانند که ايران بسيار قويتر از آنست که با اين قبيل ژستهاي تبليغاتي و سياسي عقبنشيني کند و از حق خود چشمپوشي نمايد. اين واقعيت را هم شيوخ جنوب خليج فارس بايد آويزه گوش خود قرار دهند که مردم و دولتمردان ايران براي اربابان آمريکائي و اروپائي اين شيوخ تره خرد نميکنند. ديديد که برخلاف شما که به آنها هواپيما و طلا و دلار هديه ميکنيد و در عين حال به خاک شما تجاوز ميکنند، هر وقت به ايران جسارت کنند ما به آنها سيلي ميزنيم. دوست نداريم به شما سيلي بزنيم به اين شرط که شما دست از ادعاهاي واهي برداريد.