موسسه فرهنگی و مطبوعاتی روزنامه جمهوری اسلامی

شماره 13239
هويت خوزستاني؛ ميراثي که بايد زنده بماندچند سال پيش، در يکي از عصرهاي فرهنگي اهواز، دورهمي صميمانه‌ا

هويت خوزستاني؛ ميراثي که بايد زنده بماندچند سال پيش، در يکي از عصرهاي فرهنگي اهواز، دورهمي صميمانه‌اي از هنرمندان و فعالان فرهنگي در سالن سازمان تبليغات اسلامي شکل گرفت. يکي از دوستان مرا دعوت کرد و به همراه آقاي قنواتي، همکار رسانه‌اي، به جلسه رفتيم. جمعي از جوانان خلاق، هنرمندان، فعالان اجتماعي و چند چهره روحاني در آن فضا گرد آمده بودند؛ فضايي آميخته با اميد و گلايه، با دغدغه و اشتياق.در ميان همه حاضران، چهره آرام، نجيب و دوست‌داشتني مرحوم حاج‌آقا سيد محسن شفيعي همچون چراغي مهربان مي‌درخشيد. او نه با خطابه‌هاي پرطمطراق، که با نگاه‌هاي پذيرنده و صداي آرامش حضور خود را در دل جمع مي‌نشاند.وقتي زمان سخن گفتن او رسيد، برخلاف بسياري از گلايه‌ها که پيش از او مطرح شد—از وضعيت موسيقي و هنر گرفته تا مشکلات رسانه و فرهنگ—سيد محسن از دريچه‌اي بازتر سخن گفت. با همان نجابت و وقار هميشگي‌اش گفت:«اگر مي‌خواهيم صدايمان در کشور شنيده شود، بايد وحدت داشته باشيم؛ بايد هويتي به نام هويت خوزستاني بسازيم.»سخنش ساده بود، اما ريشه‌دار؛ پيشنهادي که از جنس دل بود نه دستور.هنرمندان، روحانيون، فعالان فرهنگي و رسانه‌اي‌ها، همگي با شور و تشويق حرف او را تأييد کردند؛ گويي کليد گمشده‌اي ناگهان در جمع پيدا شده باشد.اکنون که سال‌ها از آن روز گذشته و سيد محسن عزيز ديگر در ميان ما نيست، پرسش مهمي ذهن را درگير مي‌کند:آيا آن «هويت خوزستاني» که او آرزو مي‌کرد، شکل گرفته است؟خوزستان سرزمين اقوام، زبان‌ها، نغمه‌ها و فرهنگ‌هاي رنگارنگ است. از بختياري تا عرب، از شوشتري تا دزفولي، از رامهرمز تا آبادان، هر گوشه اين خاک گنجي از اصالت را در خود دارد. اما آنچه سيد محسن گوشزد کرد چيزي فراتر از قوميت بود:هويتي مشترک، فراتر از مرزها و تيره‌ها؛ هويتي که اين رنگ‌ها را کنار هم مي‌نشاند و يک تصوير واحد مي‌سازد.هويت خوزستاني يعني:ريشه داشتن در زاگرس و نفس کشيدن در کنار کارون،ايستادگي در روزگار سخت جنگ،عشق به خاک،و مسئوليت مشترک نسبت به آينده.امروز بيش از هر زمان ديگر، خوزستان نيازمند همين هويت مشترک است.سرزمين ما از آلودگي هوا گرفته تا بحران آب، از مشکلات اقتصادي تا چالش‌هاي فرهنگي، روزگار دشواري را پشت سر مي‌گذارد. هيچ‌کس به‌تنهايي قادر به عبور از اين مسير نيست.اما هويت خوزستاني، اگر به‌درستي ساخته و تقويت شود، مي‌تواند زبان مشترک و اراده مشترک همه ما باشد.اگرچه سيد محسن شفيعي ديگر در ميان ما نيست، اما سخن او همچنان زنده است؛چرا که او نه از اختلاف که از وحدت سخن مي‌گفت،نه از مرزکشي‌ها بلکه از ريشه مشترک،نه از جدايي بلکه از پيوندي به نام خوزستان.شايد امروز بهترين زمان براي تحقق همان خواسته قديمي باشد؛تا خوزستان نه با تفرقه که با يک هويت واحد فرهنگي، اجتماعي و تاريخي،جايگاهي شايسته در ايران پيدا کند.هويت خوزستاني، ميراث سيد محسن و آينده‌اي که بايد با هم بسازيم.* منوچهربرون

عناوین این صفحه