نشست دوحه، سنگ محک رهبران عرب"الياس المر" کارشناس سياسي لبناني، نشست سران عربي و اسلامي را که قرار ا
نشست دوحه، سنگ محک رهبران عرب"الياس المر" کارشناس سياسي لبناني، نشست سران عربي و اسلامي را که قرار است امروز در دوحه برگزار شود، نه فقط يک نشست ديپلماتيک بلکه سنگ محکي براي رهبران عربي و اسلامي دانست و گفت: اين نشست آزمون سرنوشت ساز براي آينده است.الياس المر در گفتگو با ايرنا، با تأکيد بر اينکه شرايط کنوني، زمان آزمودن رهبران عرب و اسلام است، گفت: نشست دوحه فقط يک نشست ديپلماتيک نيست بلکه دو راهي براي آينده است؛ آيندهاي که در آن يا سلطه اسرائيل و آمريکا تقويت ميشود و منطقه همچنان گرفتار جنگها خواهد بود، يا امکان تصميمگيري مستقل و وحدت کشورهاي منطقه فراهم ميشود.نشست سران عربي اسلامي در دوحه در زماني بسيار حساس برگزار ميشود، زيرا تحولات ميداني و سياسي منطقه از يمن تا عراق و سوريه با تشديد بحرانهاي بينالمللي همزمان شده است و در شرايطي برگزار ميشود که مواضع اسرائيلي- آمريکايي شدت پيدا کرده است و در مقابل معدلات بازدارنده واقعي کشورهاي عربي و اسلامي با محدوديت روبه رو است. با اين حال نشست دوحه در صورت مزين شدن به يک اراده سياسي و جسارت خروج از منطق بيانيههاي کتبي، فرصتي براي نفوذ در ديوار دسته بنديهاي عربي و اسلامي است.با اين توضيحات نشست دوحه در برابر دو واقعيت قرار دارد: يا تحقق يک جهش منحصر به فرد يا باقي ماندن در دايره ناتواني.الياس المر در ادامه گفت: آمريکا با وجود جانبداري مطلق از اسرائيل، اکنون به مهار روند جنگ افروزي نياز دارد تا از انفجار اوضاع در سراسر منطقه جلوگيري کند و اين جاست که نشست دوحه ميتواند با اتخاذ موضع يکپارچه واعمال فشار براي توقف جنگ در غزه و نيز طرح خطوط قرمز در برابر نتانياهو، اراده آمريکا را در تنگنا قرار دهد، همانطور که در جنگ اکتبر 1973 عربها با اتخاذ موضع يکپارچه از سلاح نفت استفاده کردند و مشخص شد که وقتي فشار گروهي و هماهنگ وجود داشته باشد، آمريکا تحت تأثير قرار ميگيرد.اين کارشناس لبناني در بخش ديگري از اين مصاحبه تصريح کرد: يکي از مهمترين چالشهاي کنوني، ترميم روابط عربي- ايراني است، زيرا تفاهم سعودي- ايراني نشان داد که کاهش تنش، زمينه مديريت هرچه عقلانيتر بحرانهاي منطقه را فراهم ميکند، بنابراين نشست دوحه نيز ميتواند با قرار دادن ايران در بطن گفتگوها چنين روندي را يک بار ديگر زنده کند به ويژه اينکه پروندههاي داغ در لبنان و سوريه به طور مستقيم با روابط تهران با عربها مرتبط است.از اين نظر نبود محور مقاومت در ميز تصميمگيري رسمي عربي، از توان به کرسي نشاندن راه حلهاي عملي آنان ميکاهد، زيرا مقاومت طرف اصلي معادله ميداني است.وي افزود:تجربه سالهاي اخير نشان داده است که دل بستن به راه حلهاي جزئي و يا عادي سازي رايگان با اسرائيل فقط دشمني بيشتر اسرائيل را به دنبال دارد، بنابراين بازنگري در ائتلافها و ايجاد سياست خارجي يکپارچه، يک ضرورت اساسي است. اتحاد کشورهاي عربي در دهه هفتاد و دستاوردهاي راهبردي حاصل از آن از يک سو و دسته بندي آنان در دهه هشتاد و نود و در نتيجه يکه تازي اسرائيل نمونهها و مثالهاي خوبي در اين مقوله است.يکي از ابزارهاي مهمي که کشورهاي عربي و اسلامي در اختيار دارند، تقويت نيروهاي نظامي، اقتصادي و رسانه ايي از طريق کارآمد سازي ابزارهاي تحريم است.همچنين اين کشورها ميتوانند نتانياهو را از نظر سياسي و ديپلماتيک و به انزوا کشاندن کابينهاش به محاصره در آورند و از هر تلاش بينالمللي براي محاکمه او در ارتباط با جنايتهاي جنگي حمايت کنند.به گفته وي کشورهاي عربي و اسلامي پتانسيلهاي زيادي در زمنيه نيروي انساني، منابع نفت و گاز، موقعيت جغرافيايي در اختيار دارند اما جاي يک اراده سياسي همگاني خالي است و چنانچه نشست دوحه بتواند يک ديدگاه راهبردي مشترک ايجاد کند ميتواند در تاريخ ثبت شود همانطور که نشست سران در خارطوم و يا نشست سران 1973 در تاريخ ثبت شد.الياس المر در پايان تأکيد کرد: تاريخ نشان داده است، ملتها، ناتواني رهبران خود را در لحظات سرنوشت ساز نميبخشند، بنابراين نسشت دوحه مسئوليت سنگيني دارد و هرگونه شکست در آن با ترازوي ملتها و تاريخ سنجيده ميشود.