موسسه فرهنگی و مطبوعاتی روزنامه جمهوری اسلامی

شماره 13168
دکتر حسين علائي: ديپلماسي ما بايد ابتکار عمل داشته باشد

بخش خبري - دکتر حسين علايي در يک مصاحبه به چند سؤال درباره عملکرد يکساله دولت چهاردهم پاسخ داد. متن اين مصاحبه از نظر خوانندگان گرامي مي‌گذرد.

***

*يک سال پس از آغاز به کار دولت چهاردهم، عملکرد اين دولت در حوزه سياست خارجي را چگونه بررسي مي‌کنيد؟ نقاط قوت سياست خارجي دولت چهاردهم را در چه مواردي مي‌دانيد؟

- مهم‌ترين موضوع سياست خارجي ايران در دولت چهاردهم موضوع هسته‌اي و تحريم‌هاي آمريکا عليه ايران بوده است. گرچه اين دولت توانست مذاکرات غير مستقيم با آمريکا را شروع کند، اما در نهايت متأسفانه اسرائيل و آمريکا جنگ عليه ايران را بدون هيچ بهانه‌اي آغاز کردند و تمام تأسيسات هسته‌اي ايران را از بين بردند. از طرفي اسرائيل تعداد زيادي از دانشمندان هسته‌اي و فرماندهان ارشد سپاه و انسانهاي ارزشمند کشور را به همراه خانواده هايشان ترور کرد.

به اين ترتيب آمريکا بدون انجام مذاکره واقعي به هدفش براي نابودي تأسيسات هسته‌اي ايران رسيد و خسارات بسيار زيادي را بر مردم ايران تحميل کرد.

فشارهاي همه جانبه و تحريم‌هاي غيرقانوني هم ادامه يافت و تحريم‌هاي ظالمانه جديدي هم عليه ايران اِعمال شد که همچنان رو به افزايش است.

از طرفي سه کشور اروپايي حتي پس از جنگ هم به دنبال بازگرداندن تحريم‌هاي سازمان ملل عليه ايران هستند و مي‌خواهند دوباره ايران را به زير فصل هفتم منشور ملل متحد ببرند تا فشارها بر ايران به طور مرتب افرايش يابد و جنگ عليه ايران مشروعيت يابد.

البته به نظر مي‌رسد که آمريکا از زمان روي کار آمدن ترامپ به دنبال مذاکره دوجانبه و سازنده با ايران نبود، بلکه هدف و انتظار ترامپ از نامه نگاري و گفتگو اين بود که ايران با نظرات ترامپ که مورد پسند اسرائيل بود، موافقت کند و با دست خود، برنامه هسته‌اي صلح آميز خويش را تحت نظارت بازرسان آمريکايي برچيند.

اسرائيل هم به دنبال يافتن فرصت براي شروع جنگ با ايران بود که متأسفانه ترامپ اين مجوز را به نتانياهوي جنايتکار داد و جنگ خونبار عليه ايران از 23 خرداد ماه براي 12 روز انجام شد که طي آن نزديک به 1100 نفر از ايرانيان عزيز به شهادت رسيدند و حدود 6000 نفر هم زخمي شدند.

بنابراين دستگاه ديپلماسي جمهوري اسلامي ايران گرچه تلاش زيادي کرد و از هر نوع مذاکره‌اي استقبال نمود، ولي نتوانست جلوي جنگ و نيز تداوم تحريم‌ها را بگيرد و فرآيند اسنپ بک هم توسط اروپايي‌ها به جريان افتاد.

از طرفي پس از خاتمه موقت جنگ با ايران، آمريکا وارد موضوع اختلافات آذربايجان و ارمنستان شد و درحال فعال کردن مسير زنگه زور عليه ايران و به نفع ترکيه است و در تلاش براي کاهش نفوذ ايران در قفقاز و حذف ايران از معادلات قفقاز است.

کاهش سطح روابط اروپا با ايران نيز همچنان ادامه دارد و متأسفانه سه کشور اروپايي انگليس، آلمان و فرانسه در مسير بسيار خطرناکي گام بر مي‌دارند.

بنابراين گرچه در يکسال گذشته هماهنگي بين ديپلماسي و ميدان برقرار بوده است ولي دستگاه سياست خارجي کشور نتوانسته است از تصميم آمريکا و اسرائيل براي جنگ با ايران جلوگيري کند.

در هر صورت اگر مهم‌ترين نقش هر دولتي را جلوگيري از تحميل جنگ بر کشور بدانيم، وزارت امور خارجه در اين حوزه موفق نبوده است. به همين دليل شايد بتوان گفت که نقطه قوتي بجز تداوم دوستي‌ها با کشورهاي همسايه و کشورهاي منطقه از جمله مصر، در سياست خارجي ايران، مشاهده نمي‌شود.

*فکر مي‌کنيد در حوزه مذاکرات براي رفع تحريم وزارتخارجه مسير صحيحي را طي کرده است؟

- به نظر مي‌رسد که استراتژي وزارت خارجه در طي مذاکرات با آمريکا با توجه به واقعيات تنظيم نشده بوده است. وزارت امور خارجه در عمل نتوانسته به درستي و به موقع دست آمريکا و نيت ترامپ را از مذاکرات بخواند.

به نظر مي‌رسد که از ابتدا ابتکار مذاکرات در اختيار آمريکا بوده است و ويتکاف براي وادار کردن ايران به پذيرش غني سازي صفر مذاکره مي‌کرده است و حرفي از رفع تحريم‌ها در مذاکرات زده نشده است.

آمريکا از موضع بالا و براي اِعمال زور وارد مذاکرات شده بود و ايران بايد متناسب با استراتژي آمريکا و نقاط قوت و ضعف خودش و نيز منابع در اختيار، استراتژي مذاکره را تعيين مي‌کرد تا بتواند در تله مذاکراتي آمريکا نيفتد.

استراتژي مذاکراتي آمريکا «توافق يا بمباران» بود و اصلاً ترامپ به دنبال فرآيند مذاکره براي نيل به يک توافق «برنده - برنده» نبوده است، بلکه مي‌خواسته تا يک نوع مذاکره «برنده- بازنده» را انجام دهد.

 آمريکا مذاکرات را به شکست کشانيد و بدون توجه به تعيين وقت براي دور ششم مذاکرات، به اسرائيل اجازه داد تا جنگ را شروع کند.

اين درحالي بود که وزير خارجه ايران پس از هر دور مذاکره، گزارشي حاکي از سازنده بودن مذاکرات براي مردم ايران ارائه مي‌داد و چنين حسي را ايجاد مي‌کرد که مذاکرات در مسير به نتيجه رسيدن، جلو مي‌رود که بعداً معلوم شد اينگونه نبوده است.

حتي به نظر مي‌رسد که وزير خارجه ايران، احتمال برنامه قريب الوقوع آمريکا براي شروع جنگ با ايران از طريق ارتش اسرائيل را به درستي ارزيابي نکرده و نتوانسته فوري بودن آن را به موقع به مسئولين کشور منتقل نمايد. بنابراين خبري از اعلام هشدار جدي به مسئولين دفاعي به منظور افزودن بر ضريب امنيتي فرماندهان نيروهاي مسلح و دانشمندان هسته‌اي در دست نيست.

بنابراين وزارتخارجه نتوانسته از رفتار آمريکايي‌هاي مذاکره کننده، بوي جنگ را استشمام کند و آن را به سران کشور منتقل کند تا آنها چاره انديشي کنند و غافلگير نشوند.

*بسياري از منتقدان وزارت خارجه دولت چهاردهم از نبود ابتکار در مذاکرات گلايه دارند، فکر مي‌کنيد ايران براي خروج از اين بن بست مذاکراتي بايد چه ابتکاري داشته باشد؟

- تجربه دوره دوم رياست جمهوري ترامپ نشان داده است که او دوست دارد خودش طرف مذاکره باشد و گفتگوها نيز سريع به نتيجه برسند. ترامپ مي‌خواهد به گونه‌اي جلوه کند تا قهرمان پايان دادن به منازعات معرفي شود.

او همچنين از مشارکت دادن ساير کشورها در حل مسائل جهاني، امتناع مي‌کند و مي‌خواهد نشان دهد که بحران‌هاي جهاني و جنگ‌ها تنها از طريق آمريکا و فقط به دست ترامپ حل و فصل خواهند شد. بر همين اساس است که او در مذاکره با ايران، کشورهاي اروپايي و روسيه و چين را کنار گذاشت و فقط ظرفيت آمريکا را هم در مذاکرات با ايران و هم در حمله به ايران بکار گرفت.

البته بايد گفت که ترامپ تابع اميال جنايتکارانه اسرائيل هم هست و سياست خارجي آمريکا در خاورميانه از مسير خواسته‌هاي اسرائيل مي‌گذرد. آمريکا مي‌خواهد که نه تنها امنيت و بقاي اسرائيل حفظ شود، بلکه رژيم صهيونيستي، قدرت برتر نظامي در منطقه غرب آسيا باشد.

بنابراين ابتکار عمل سياست خارجي ايران بايد از دل اين واقعيت‌هاي ميداني بوجود آيد.

به نظر مي‌رسد که ايران قبل از جنگ مي‌توانست ابتکار جديدي به خرج دهد و مثلاً با طرح بالا بردن سطح مذاکرات، پيشنهاد مذاکره مستقيم بين روساي جمهور ايران و آمريکا را به منظور رفع کامل تحريم‌ها در برابر تعليق غني سازي را مطرح نمايد و آمريکا را در وضعيت جديدي قرار دهد.

البته اين به معناي موفق بودن اين ابتکار نبود زيرا آمريکا فقط به دنبال «تسليم بدون قيد و شرط ايران» بود ولي به هر حال همواره راهکارهايي براي اخلال در برنامه‌هاي دشمن وجود دارد.

در هر صورت براي مقابله موفق با دشمن، بايد همواره سخنان و حرف‌هاي آشکار وي را خيلي جدي تلقي کرد.

*برخي معتقدند که درخواست دولت آمريکا براي غني‌سازي صفر در ايران عملا ادامه مسير را مسدودکرده است، با توجه به زمان اندک باقيمانده تا فعالسازي احتمالي اسنپ بک فکر مي‌کنيد چه راهکاري در ميدان ديپلماسي قابليت اجرايي داشته باشد؟

- پس از جنگ و درحال حاضر، ايران عملاً هيچگونه غني سازي انجام نمي‌دهد و عملاً غني سازي صفر رخ داده است. اما آمريکا دست از سر ايران بر نمي‌دارد.

از طرفي اروپايي‌ها به منظور جلب نظر رئيس‌جمهور آمريکا، موضوع اسنب بک را به صورت جدي دنبال مي‌کنند و مقدمات آن را نيز فراهم آورده‌اند. سه کشور اروپايي به طور مرتب به ايران توصيه مي‌کنند تا با آمريکا مذاکره کند و به نتيجه برسد.

در واقع آنها با زبان بي‌زباني مي‌گويند که اروپا در مسئله هسته‌اي ايران هيچکاره است و اگر ايران با آمريکا به تفاهم برسد، مشکل اسنب بک حل مي‌شود و اروپا به اقدامات خود عليه ايران پايان مي‌دهد.

بنابراين شايد بتوان گفت که راه حل ديپلماسي، همچنان پيدا کردن راهي جهت پايين آمدن آمريکا از خر شيطان است.

ترامپ از ابتداي دور اول رياست جمهوري خود، برجام را قبول نداشت و در نهايت هم از آن بيرون رفت. اروپايي‌ها و روسيه و چين هم نشان داده‌اند که عملاً در برابر اراده رئيس‌جمهور آمريکا، هيچ کاره‌اند و هيچ اقدامي نمي‌توانند بکنند.

بنابراين مذاکره با اروپايي‌ها بيفايده و وقت تلف کردن است. اگر قرار است اتفاقي بيفتد بايد در مذاکره با شخص ترامپ به نتيجه رسيد.

ايران مي‌تواند در مذاکرات جديد با آمريکا شرکت کند و پيشنهادي را بر مبناي پذيرش تعليق غني سازي در ازاي رفع کامل تحريم‌ها و آزادسازي دارايي‌هاي ايران و نيز جبران خسارات جنگ به آمريکا ارائه نمايد تا ان شاءالله وضعيت تغيير کند. البته اين پيشنهاد به مفهوم به نتيجه رسيدن آن نيست زيرا ترامپ به دنبال تأمين نظرات اسرائيل است.

*فکر مي‌کنيد سايه دوگانه مذاکره يا جنگ تا چه اندازه هنوز برقرار است و ايران براي پرهيز از آغاز دوباره جنگ از چه پتانسيل‌هايي برخوردار است؟ آيا شما به عنوان يک ناظر بيروني احساس مي‌کنيد که از اين پتانسيل‌ها استفاده مي‌شود؟

- جمهوري اسلامي ايران همواره از جنگ اجتناب ورزيده است و از مذاکره با دشمن نيز استقبال کرده است. اما متأسفانه آمريکا به ايران حمله کرده است و هيچ مسير ديپلماتيکي را جز پذيرش خواسته‌هاي ترامپ پيش روي ايران نگذاشته است.

الان نيز ترامپ سايه جنگ را بر سر ايران نگه داشته است و اسرائيل هم مثل يک سگ هار منتظر صدور مجوز ترامپ براي ادامه جنگ با ايران است.

در عين حال وظيفه اصلي دولت ايران، اتخاذ تدابيري است که آمريکا و اسرائيل نتوانند دوباره به ايران حمله بکنند. ايران بايستي تلاش کند تا نقاط ضعف خود در جنگ 12 روزه، بويژه ضعف دستگاه‌هاي اطلاعاتي را کاهش دهد و نقاط قوت خود در آن جنگ را تقويت کند.

يکي از مهم‌ترين نقاط قوت جمهوري اسلامي ايران در تهاجم اسرائيل و آمريکا به ايران، حمايت قاطع آحاد مختلف ايرانيان در داخل و خارج از کشور از يکپارچگي و حفظ تماميت ارضي ايران و مخالفت آنها با دخالت آمريکا و اسرائيل در سرنوشت کشور بودند.

به نطر من حاکميت و دولت ايران مي‌توانند يک تجديد نظر اساسي در سياست داخلي خود انجام دهند و ايران را متعلق به تمامي ايرانيان بدانند و جلب رضايت مردم را در رأس برنامه‌هاي خود قرار دهند. حاکميت تمامي زندانيان سياسي را آزاد کند، حصر را برچيند و محدوديت‌هاي فضاي مجازي را کنار بگذارد و توسعه اقتصادي را عملاً در رأس برنامه‌هاي خود قرار دهد تا انسجام اجتماعي بالا رود و سرمايه اجتماعي افزايش يابد.

از طرفي ايران بايستي بر توان پدافند هوايي و قدرت موشکي خود بيفزايد تا دشمن را از حمله مجدد به ايران مأيوس سازد.

همچنين ايران بايستي همواره درها را براي مذاکره با شيطان بزرگ باز بگذارد و بهانه‌هاي آمريکا و اسرائيل را در حمله مجدد به ايران از دست آنها بگيرد و مسير کاهش تنش را ادامه دهد.

*همزمان با بن بست مذاکراتي با آمريکا، مذاکره با اروپا نيز بدون رسيدن به حداقلي از تفاهم درحالتي از خلسه قرار گرفته است. فکر مي‌کنيد ميتوان گفت که جنگ عملا مسير مذاکراتي و ديپلماسي مدنظر دولت پزشکيان را مسدود کرد؟

- جنگ آمريکا و اسرائيل عليه ايران، ضربه بسيار مهمي به ديپلماسي و مذاکره وارد آورد و بر بي‌اعتمادي جمهوري اسلامي ايران به رفتار آمريکا مهر تأييد زد و شکاف عميق بين دو کشور را توسعه داد.

ايران به دنبال آن بود تا از طريق مذاکرات و گفتگوها، سطح تنش‌ها با آمريکا را کاهش دهد، ولي ترامپ با تشويق اسرائيل جهت شروع جنگ با ايران و نيز با بمباران تأسيسات هسته‌اي ايران، سطح تنش‌ها را به اوج رسانيد و مردم ايران را نسبت به نيت و اهداف آمريکا بسيار بدبين‌تر کرد.

آمريکا نشان داد که بجز بهره گيري از زور عريان به چيز ديگري در روابط بين کشورها و معادلات جهاني فکر نمي‌کند. ترامپ مشخص کرد که به دنبال مطرح کردن خود به عنوان يک فرد طالب جايزه صلح نوبل از طريق زورگويي و کشتار بيگناهان و تداوم خونريزي‌ها است.

 ايران بايد تلاش کند تا جلوي فعال سازي و اجراي اسنپ بک را بگيرد و بهانه را از آمريکا و اسرائيل براي شروع يک جنگ مجدد بگيرد.

آرزوي اسرائيل همواره درگير کردن آمريکا با ايران بوده است به طوري که آمريکا را نيز در کنار خود براي تضعيف ايران داشته باشد و از حل مسائل آمريکا با ايران جلوگيري کند.

اسرائيل هيچگاه از کاهش تنش بين آمريکا با ايران استقبال کرده است و به همين دليل بود که نتانياهو بزرگترين مخالف برجام بود و از ترامپ خواست تا از برجام خارج شود تا مسير جنگ با ايران فراهم شود.

 ايران هنوز هم بايد بر مسبر ديپلماسي اصرار ورزد و در عين حال براي دفاع از کشور در برابر تهاجم مجدد آمريکا و اسرائيل آماده شود.

مردم و احزاب و گروه‌هاي سياسي ايران هم بايستي همچون حماسه آفريني‌هاي انجام داده در جنگ 12 روزه، به آمريکا و اسرائيل نشان دهند که آنها از طريق جنگ نمي‌توانند بر ايران عزيز سلطه پيدا کنند.

 

*استراتژي مذاکراتي ايران قبل از جنگ به درستي تنظيم نشده بود

*ابتکار عمل سياست خارجي ايران بايد از دل واقعيت‌هاي ميداني به ‌وجود آيد

*ايران بايد مانع از فعال‌سازي و اجراي اسنپ‌بک شود