دکتر علی‌اصغر فانی
کوچک‌انگاری آموزش و پرورش

صفحه خبر - تاریخ: 25-08-1400, 00:01

تجربه 4 دهه اخیر نشان می‌دهد که آموزش و پرورش کشور تاکنون در اولویت هیچیک از دولت‌ها اعم از اصول‌گرا و اصلاح‌طلب و... نبوده است. همچنین از دید مدیران ارشد و سازمانهای ذی‌مدخل، آموزش و پرورش کوچک انگاشته می‌شود. شاید به این تصور که دستگاه تعلیم و تربیت با کودکان و نوجوانان سروکار دارد، اداره آن نیز از دید مدیران و مسئولین که بودجه کشور را توزیع می‌کنند ساده دیده می‌شود.
در هر کشور، نیروی انسانی عامل اصلی توسعه پایدار است. ازسوی دیگر آموزش و پرورش زیرساخت منابع انسانی را تامین می‌کند در نتیجه می‌توان گفت: «آموزش و پرورش نهاد توسعه است». از کارکردهای آموزش و پرورش، می‌توان به انتقال فرهنگ، تامین نیروی انسانی و تربیت فرزندان این مرز و بوم اشاره داشت.
امروز آموزش و پرورش هر کشور آینه تمام‌نمای آینده آن کشور است. در آموزش و پرورش معلم رکن اصلی بوده در نتیجه کلید توسعه در دست معلم است. باید توجه داشت که جامعه از قامت معلمین خود بالاتر نرفته و لذا تامین معیشت، منزلت و هویت معلم، تکلیف دولت یا بهتر بگوئیم حاکمیت است.
ثبات مدیریت در آموزش و پرورش و به دور بودن آن از جناح‌بندی‌های سیاسی و در اولویت قرار دادن آموزش و پرورش و این وزارتخانه را آنطور که باید ارزش‌گذاری کردن، لازمه توسعه‌یافتگی آینده جامعه است.
آموزش و پرورش نهادی دیربازده است و معمولاً دولتها دنبال کارهای زودبازده هستند و لذا مسائل آموزش و پرورش طی 40 سال اخیر تقریباً یکسان و دائمی بوده است.
امام خمینی(ره) تاکید زیادی بر اهمیت آموزش و پرورش داشتند و قبل از پیروزی انقلاب خطاب به رژیم پهلوی، متقاضی در اختیار گرفتن آموزش و پرورش بودند زیرا می‌دانستند که اگر آموزش و پرورش در اختیار باشد، سایر امور تحت امر خواهند بود.
همچنین مقام معظم رهبری اعلام کرده‌اند که هزینه کردن در آموزش و پرورش بهترین سرمایه‌گذاری است.
علی‌رغم تاکیدات امام خمینی(ره) و مقام معظم رهبری، عملاً همه ساله شاهد 25 تا 30 درصد کسری بودجه در این دستگاه استراتژیک بوده‌ام.
وقتی دستگاهی در اولویت نبوده و کوچک دیده شود، علی‌رغم تاکیدات موکد مقامات عالی‌رتبه نظام، آموزش و پرورش مورد بی‌مهری قرار گرفته و عواقب ناگواری را در پی داشته است. ذیلاً به مواردی از این پی‌آمدها اشاره می‌شود.
1- کسری سالانه 25 تا 30 درصدی بودجه
در چهل سال اخیر همه ساله آموزش و پرورش با کسری بودجه مواجه بوده و حق‌التدریس معلمان، پاداش پایان خدمت بازنشستگان حتی تا بیش از یکسال با تاخیر پرداخت می‌شود.
سالهاست که برای هزینه‌های جاری مدرسه مانند هزینه آب، برق، گاز و... مبلغی به مدارس داده نشده و مدارس به ناچار از اولیاء طلب می‌کنند و صداوسیما گزارشها علیه مدیران آموزش و پرورش تهیه و پخش کرده و اعلام می‌کنند که خلاف اصل 30 قانون اساسی (رایگان بودن تحصیل تا پایان متوسطه) عمل شده است.
2- پایین بودن سهم آموزش و پرورش از GDP و بودجه عمومی کشور
سهم آموزش و پرورش ایران از GDP حدود 2.3 درصد بوده که از میانگین جهانی کمتر است و سهم آموزش و پرورش از بودجه عمومی کشور در سال 1396، 8.67 درصد در سال 1400، 10.9 درصد است. این سهم از GDP و بودجه عمومی کفاف نیازها را نمی‌دهد.
3- عدول از استانداردها
بی‌توجهی به آموزش و پرورش، در اولویت نبودن آن و کوچک دیدن آموزش و پرورش باعث شده که دستگاه تعلیم و تربیت کشور از بسیاری از استانداردهای خود عدول کند. چگونه است برای مثال اگر چک‌لیست مهندس پرواز در یک مورد تیک نخورد، هواپیما اجازه پرواز پیدا نمی‌کند. درحالی که مدرسه بدون دستشویی و توالت، بدون وسایل اولیه آموزشی و کمبود تعداد اتاق‌ها نسبت به تعداد کلاسها و... دایر می‌شود؟ این کوتاه آمدن در فرآیند تعلیم و تربیت جای تاسف فراوان دارد. ذیلاً به مواردی از این استانداردشکنی اشاره می‌شود.
1/3- فضای آموزشی – با وجود اینکه حدود 520 هزار کلاس درس کشور بیش از 120 هزار کلاس توسط خیرین مدرسه‌ساز احداث شده اما در حال حاضر بیش از 20 درصد مدارس کشور ایمن نیست.
در دولت هشتم لایحه‌ای به مجلس رفت و تصویب شد که 4 میلیارد دلار از صندوق توسعه ملی به امر مقاوم‌سازی و نوسازی مدارس اختصاص یافت که عملاً در دولت نهم با تخصیص 2.7 میلیارد دلار و دلاری هزارتومان، آموزش و پرورش موفق شد که حدود 30 درصد فضاهای غیرایمن را کاهش دهد. یک حرکت انقلابی دیگر می‌تواند این معضل را حل کند.
2/3- نیروی انسانی – در آموزش و پرورش توزیع نیروی انسانی در ابعاد جنسیت، رشته و موقعیت جغرافیائی بطور معقول و کارشناسی صورت نگرفته است. این موضوع به این معنی است که ممکن است در بعضی مناطق، مازاد نیروی انسانی در جنسیت زن و یا در رشته‌ای خاص در منطقه دیگر با کمبود نیروی انسانی با همان مشخصات مواجه باشیم.
به دلیل حقوق و مزایای ناچیز معلمین و تبعیض دریافتی ایشان و سایر کارکنان دولت که ناشی از در اولویت نبودن و کوچک دیده شدن آموزش و پرورش است، داوطلبان ورود به دانشگاه، رشته‌های معلمی را در اولویت‌های اول تا پنجم خود قرار نمی‌دهند.
آموزش و پرورش از طرق متفرقه (سربازمعلم، استخدام کارکنان شرکتی، حق‌التدریسی‌ها و...) و بدون نظارت دانشگاه فرهنگیان – بعضاً تصویب قوانین توسط نمایندگان مجلس نیازهای خود را به ظاهر برطرف می‌کند. نتیجه این اقدام این است که در حال حاضر 50 درصد نیروی انسانی موجود آموزش و پرورش تربیت معلم را ندیده‌اند. به نظر می‌رسد که یک برنامه مدون برای بهسازی نیروی انسانی موجود آموزش و پرورش نیاز است.
3/3- تجهیزات مدارس – به دلیل عدم توجه به آموزش و پرورش، مدارس از تجهیزات آموزشی لازم برخوردار نبوده و عملاً کارگاهها و آزمایشگاههای مدارس تعطیل و اهداف کاربردی و مهم دانش‌آموزان به فراموشی سپرده شده است.
4/3- فاصله طبقاتی و عدم تحقق عدالت آموزشی – بی‌توجهی به آموزش و پرورش و در نتیجه کمبود بودجه آن، این وزارتخانه را به سمت توسعه مدارس غیردولتی، ایجاد مدارس هیات امنایی و انحراف از هدف مدارس نمونه‌دولتی و استعدادهای درخشان سوق داده است.
توسعه این قبیل مدارس باعث گزینش دانش‌آموزان مستعدتر از کلاس‌های مدارس دولتی شده و انگیزه مدیر، معلمان و دانش‌آموزان مدارس عادی دولتی را کاهش می‌دهد. ظهور پدیده فوق عدالت کیفی آموزشی را خدشه‌دار نموده و فاصله طبقاتی بین مدارس ایجاد می‌کند.
5/3- تغییرات مدیریتی – دخالت نهادهای بیرونی در امور آموزش و پرورش بخصوص نمایندگان مجلس در عزل و نصب مدیران در صنف استاد و تهدید وزراء به استیضاح آنها در صورت عدم تمکین وزیر. در صورت اصرار بر استقلال آموزش و پرورش، معمولاً کار وزیر به استیضاح می‌انجامد. تمامی استیضاح‌هایی که در 43 سال اخیر در آموزش و پرورش شکل گرفته دارای یک هسته و یک پوسته است. هسته تمامی استیضاح‌ها انتصابات در آموزش و پرورش است. (نمایندگان برای انتخابات بعدی و رای آوردن آنان سعی در چینش روسای ادارات بخصوص آموزش و پرورش دارند).
پوسته استیضاح که در برگه درخواست منعکس است عباراتی دلنشین مانند افت تحصیلی، کاهش بودجه آموزش و پرورش، هزینه غذایی شبانه‌روزی‌ها و... بطور کلی دخالت نهادهای بیرونی در آموزش و پرورش باعث سیاسی شدن آموزش و پرورش شده است.
4- آخرین نکته‌ای که از کوچک دیده شدن آموزش و پرورش و در اولویت نبودن آن باید به آن توجه شود، بحث انتخاب وزیر این وزارتخانه است.
زمانی شخصیت‌هایی چون پروفسور حسابی، دکتر شکوهی، شهیدان رجایی و دکتر باهنر در راس این وزارتخانه حضور داشته‌اند. متاسفانه در سالهای اخیر شاهد طرح و حتی معرفی افرادی بوده‌ایم که علی‌رغم فقدان شرایط کافی بعضاً هم از مجلس رای اعتماد گرفته و بر منصب وزارت تکیه زدند. حضور افراد کم‌صلاحیت در مقام وزارت، لطمات جبران‌ناپذیری به بدنه نحیف آموزش و پرورش وارد کرده است.
در حالی که برای انتخاب مدیر مدرسه 5 سال تدریس و 3 سال معاونت را شرط اصلی در نصب قرار داده‌ایم، به نظر می‌رسد با قبول سیاسی بودن منصب وزارت، حداقل شروطی برای احراز این مسئولیت در آموزش و پرورش تعیین و به تصویب شورای عالی آموزش و پرورش برسد.
علی‌اصغر فانی
عضو حقیقی شورای عالی آموزش و پرورش
آبان 1400