سرمربي تيم ملي فوتبال همان بود که در سالهاي گذشته نشان داده؛ «مدعي» و «توجيه کننده». او با آمار «دکترهايش» ميخواهد بر تمام ضعفهاي فني سرپوش بگذارد اما به سليقه مخاطب احترام نميگذارد.امير قلعهنويي که دومين مقطع سرمربيگري در تيم ملي فوتبال ايران را پشت سر ميگذارد، حرف تازهاي براي گفتن ندارد و «درِ» او روي همان پاشنهاي ميچرخد که بعد از ناکامي در جام ملتهاي سال 2007 آسيا با کلکسيوني از ستارهها چرخيده بود.او همچنان به اما و اگرها بسنده ميکند و معتقد است اگر فلان توپ گل ميشد و فلان ضربه به تير نميخورد و... الان تيم ملي ايران هم در آن دوره قهرمان جام ملتهاي آسيا شده بود و هم در جام ملتهاي قطر که در نيمه نهايي به کشور ميزبان باخت و حذف شد، جام را بالاي سر برده بود.سرمربياي که ميخواهد از عملکرد خودش و همکاران پرتعدادش در تيم ملي دفاع کند، اين بار به آمارها متوسل شده و براي توجيه عملکردش چند دستيارش را با خودش به برنامه تلويزيوني برد تا «زبان» او باشند. کاري که او کرد و چند «دکتر» را با خودش برد تا آمارهاي تيم ملي را به رخ تماشاگران و علاقمندان بکشند، در هيچ تيم ملي سابقه نداشته است.هر سرمربي که به تلويزيون رفته خودش بوده؛ بدون دکترهايي که بخواهند از عملکرد او دفاع کنند و آماري را روي مونيتور نشان دهند که با آنچه مردم ديدند و کارشناسان بررسي کردند متفاوت است. کاري که امير قلعهنويي و دستيارانش ميکنند توجيه کامل است. توجيه بيکيفيت بودن بازيهاي تيم ملي که نه تماشاگران از ديدن بازيهايش راضي بودند و نه کارشناسان و پيشکسوتان.امير قلعهنويي براي اين که ببيند عملکردش در تيم ملي چطور بوده و چه کيفيتي داشته بهتر است به جاي مراجعه به آمار و متوسل شدن به آناليز «دکتر»هاي تيمش، سراغ نظرات کارشناسان و مردم برود و ببيند آمار آنها واقعيتر است يا دکترها.واقعيت در کيفيت بازي تيم ملي در مرحله انتخابي جام جهاني مشخص بود. تيمي که با وجود داشتن بازيکنان باکيفيت، نه تاکتيک مشخص و عياني داشت و نه سبک بازياش هواداران و علاقمندان به فوتبال را راضي ميکرد.تيم ملي صعود کرد اما با گامهاي لغزان و نمايش ضعيف فني که در بسياري از بازيها کارش گره خورد و مقابل تيمهاي درجه دوم آسيا هم «قفل» شد. در اکثر بازيهاي تيم ملي ردي از حضور يک سرمربي مقتدر و فني که بتواند تيم ملي را «خوب» هدايت کند ديده نشد.قلعه نويي نشان داد مربياي نيست که بتواند مقابل تيمهاي درجه دوم آسيا هم اقتدار فني و تاکتيکي ايران را نشان دهد. تيم او در اکثر بازيها سردرگم و آشفته بود و البته گاهي فوتبال هم بازي ميکرد. با اين سبک و اين سرمربي نميتوان به موفقيت تيم ملي در جام جهاني اميدوار بود.اين که چرا فدراسيون فوتبال همچنان اصرار دارد با امير قلعه نويي ادامه همکاري دهد عجيب است چرا که مسئولان فدراسيون هم از سبک و نحوه بازي تيم ملي راضي نيستند و خوب ميدانند که تيم ملي در جام جهاني راه به جايي نخواهد برد. معلم دبستان نميتواند در دانشگاه حرفي براي گفتن داشته باشد. او بايد در همان دبستان کارش را ادامه دهد.اتفاقي که براي واليبال ايران هم رخ داد و اصرار بر حضور سرمربي ايراني با تيم ملي کاري کرد که روند سقوطش در همه رويدادها سرعت گرفت و در آستانه حذف از ليگ ملتها بود. اما فدراسيون واليبال به موقع تصميم گرفت و يک مربي مشهور و سطح اول دنيا را آورد تا تيم ملي ايران را نجات دهد و آبرو و اعتبار را به اين رشته برگرداند.«روبرتو پياتزا» با وجود اين که زمان زيادي در تيم ملي ايران حضور نداشت اما توانست واليبال را دوباره به خانههاي مردم ببرد و آنها را با تيم ملي آشتي دهد. او به عنوان يک سرمربي تأثيرش را به گونهاي نشان داد که همه کارشناسان و پيشکسوتان بر توانايي فني و قدرت «مديريت»اش صحه گذاشتند. اتفاقي که در فوتبال رخ نداد و کمتر پيشکسوت و کارشناسي اثري از مديريت و رهبري امير قلعه نويي ديد.تيم ملي فوتبال ايران کمتر از يک سال ديگر بايد در جام جهاني برابر تيمهاي برگزيده دنيا بازي کند و هنوز براي تغيير و جابجايي فرصت هست و ميتوان از يک شکست و ناکامي تلخ ديگر جلوگيري کرد. تيم ملي ايران يک «پياتزا» ميخواهد تا بتواند در جام جهاني آبروداري کند و دوباره مردم را با فوتبال آشتي دهد. با نسخه اين دکترها اين تيم تيم ملي «شفا» پيدا نخواهد کرد.