یادداشت ویژه مدیرمسئول
بسمالله الرحمن الرحيم
ميرزا نصرالله اردبيلي ملقب به نصرتعلي از عارفمسلکان و شعراي دوران قاجار در اردبيل، به دليل اشعاري که با مضامين عرفاني به زبانهاي ترکي و فارسي ميگفت و مشرب خاصي که داشت مطرود مذهبيون دوران خود بود بطوري که او را نجس و معاشرت با او را حرام ميدانستند. ازجمله اشعار فارسي که به او نسبت داده شده و به غزل مولانا نزديک است اينست که گفت: «مردانه شو مردانه شو، شايسته جانانه شو شايسته جانانه شو – بر درگه ميخانه شو شايستگي خواهي اگر، شايستگي خواهي اگر بر درگه ميخانه شو».
روزگار ميرزانصرالله به عزلت و انزوا ميگذشت تا اينکه محمدشاه قاجار به او منصب رياست علماي آذربايجان داد و به عنوان «صدرالممالک» دست يافت. آن رياست و اين عنوان باعث شدند همانها که او را نجس ميدانستند به او روي آوردند و به دستبوسي شتافتند. ميرزانصرالله سابق که حالا «صدرالممالک» شده بود، روزي در جمع مذهبيون و روحانيين از آنها پرسيد مطهِرات چه چيزهائي هستند؟ جواب دادند چيزهائي که از نظر فقهي باعث پاک شدن ميشوند و مطهِرات نام دارند عبارتند از آب، خاک، آفتاب و...
ميرزا به آنها گفت يک مورد را نگفتهايد. بعد از آنکه هيچيک از حاضران نتوانست آن يک مورد جاافتاده را بگويد، خود ميرزا گفت آن يک مورد «گودرت» است. حاضران با تعجب پرسيدند منظورتان چيست؟ ميرزا با همان لهجه آذري گفت: من قبل از آنکه صدرالممالک شوم نجس بودم و حالا که با صدرالممالک شدن به گودرت رسيدهام علاوه بر اينکه خودم از نظر شما نجس نيستم، منبعي براي پاک شدن هم هستم. پس گودرت (قدرت) از مطهِرات است.
اين واقعه، که در طول تاريخ همواره و در همه جا رخ داده و ميدهد، به اهميت فوقالعاده «عقل» اشاره دارد. عقل اگر بر زندگي انسان حاکم باشد او را از افراط و تفريط، جهالت و قضاوتهاي نابجا دور نگه ميدارد و در مسير اعتدال، منطق و درست انديشيدن به پيش ميبرد. وقتي عقل زمامدار نباشد، صحت و سقم اظهارنظرها، موضعگيريها و عملکردها به قدرتمند بودن، ثروتمند بودن، شهرت داشتن و صاحب نفوذ بودن وابسته ميشود. چه بسا افرادي که داراي فکر و نظر درستي هستند ولي به دليل محروم بودن از قدرت و ثروت و شهرت، کسي به فکر و نظر درست آنها اعتنا نميکند و چه بسا افرادي که به دليل برخورداري از قدرت، ثروت، شهرت و نفوذ ميتوانند فکر و نظر نادرست خود را به ديگران تحميل کنند و براي همگان مشکلات زيادي به وجود بياورند و جامعه را به تباهي بکشانند.
در طول تاريخ همواره بودهاند افرادي که با تکيه بر قدرت و ثروت و شهرت، ملتها را به انحراف سوق دادند و راه را بر سعادت و موفقيت آنها سد کردند. نميتوان سهم صاحبان قدرت و ثروت و شهرت در اين تباهيها را انکار کرد ولي سهم فاصله گرفتن از عقل و ميدان دادن به حاکميت جهل را هم نبايد ناديده گرفت. بسيار ديده شده و ميشود که عدهاي به خاطر منافع شخصي خود بديهيترين امور را ناديده ميگيرند و يا روشنترين واقعيتها را انکار ميکنند ولي هنگامي که همان امور يا واقعيتهاي ناديده گرفته شده و انکارشده را صاحبان قدرت و ثروت و شهرت مطرح ميکنند مورد استقبال همين منکران و ناديدهگيران واقع ميشوند. اين، يعني عقل را کنار گذاشتن و حفاظت از منافع شخصي را اصل قرار دادن که نتيجه آن قرباني شدن منافع و مصالح جامعه در برابر مطامع زودگذر سودجويان و فرصتطلبان است.
تکيه فوقالعاده اسلام بر علم و آگاهي و تأکيد بسيار زياد بر استفاده از عقل که در قرآن و روايات و سيره بزرگان دين ديده ميشود، براي اينست که انسان را به بهره بردن از خرد جمعي تشويق کند. خرد جمعي، عامل مهم مقابله با جهل، استبداد و انحراف از مسير حق است. با بهره گرفتن از خرد جمعي، اصولاً نجاستي به وجود نخواهد آمد تا به تطهيرکنندهاي به نام «گودرت» نياز باشد.