بسمالله الرحمن الرحیم
ترسیم نقشه راه سیاست خارجی نظام جمهوری اسلامی توسط امام خمینی در روزهای اوجگیری انقلاب اسلامی در سال 1357 با شعار مهم و فراگیر آن روزها یعنی «نه شرقی، نه غربی، جمهوری اسلامی» یکی از اساسیترین عوامل درهم شکسته شدن رژیم فاسد و وابسته پهلوی و به پیروزی رسیدن قیام مردم علیه آن رژیم بود. این پیروزی، علاوه بر نفی رژیم استبدادی و دستنشانده پهلوی، پیام مهمی هم برای دو قطب استعمارگر آن روز بینالمللی یعنی اردوگاه سرمایهداری غرب به سرکردگی آمریکا و بلوک ماتریالیستی کمونیستی شرق به سرکردگی شوروی داشت. به همین دلیل بود که نام آمریکا و شوروی نیز در شعارهای انقلابی مردم به عنوان دو قطب خائن و ضد ملتها بهویژه ضد ملت ایران بر سر زبانها بود.
درباره خیانتهای آمریکا و سایر قدرتهای استعماری غربی مطالب زیادی در ادبیات سیاسی انقلاب اسلامی در طول چهار دهه گذشته مطرح شده و به همین دلیل اکنون نیازی به تکرار آنها نداریم. اما درباره اردوگاه شرق هرچند در مقطعی از تاریخ نظام جمهوری اسلامی بهویژه دوران جنگ تحمیلی مطالبی گفته و نوشته شد ولی سنگین شدن کفه آمریکا و غرب و نوعی گرایش به شرق در دهههای اخیر موجب شد خیانت اردوگاه شرق تا حدود زیادی به پستوی فراموشی سپرده شود و شعار راهبردی و محوری «نه شرقی، نه غربی، جمهوری اسلامی» رنگ ببازد. از آنجا که نقشه راه «نه شرقی، نه غربی» یک راهبرد استراتژیک و همزاد انقلاب اسلامی و نظام جمهوری اسلامی است، نباید اجازه داد این نقشه راه به فراموشی سپرده شود.
دولتهای برجسته اردوگاه شرق در سالهای شکلگیری انقلاب اسلامی، چین و شوروی بودند که امروز آنها را در شمایل چین و روسیه میشناسیم. این هردو دولت از حامیان رژیم شاه بودند و هردو برای حمایت از رژیم پهلوی در برابر قیام مردم وارد عمل شدند ولی نتوانستند کاری از پیش ببرند. در جنگ تحمیلی، صدام از حمایت اردوگاه شرق نیز همانند اردوگاه غرب برخوردار بود. در ماجرای فعالیتهای هستهای، دولت چین حاضر نشد به تعهدات خود عمل کند کمااینکه تمام سرمایهگذاریهای اقتصادی خود در ایران را لغو کرد و بارها نشان داد که قابل اعتماد نیست. همین وضعیت را با روسیه نیز داشتیم کمااینکه این هردو دولت در ماجرای تحریمهای یکجانبه و ظالمانه آمریکا علیه ملت ایران با سوءاستفاده از ظلم آمریکا از فرصت پدید آمده به نفع خود بهرهبرداری کردند. روسیه حتی در همکاری وعده داده شده ساخت واکسن اسپوتنیک در ایران نیز مرتکب خُلف وعده شد.
اینها نمونههائی از عدم پایبندی چین و روسیه به تعهداتشان هستند که به روشنی نشان میدهند شرق نیز همانند غرب غیرقابل اعتماد است و همواره سود خود را محور تعامل با سایر کشورها ازجمله جمهوری اسلامی ایران میداند. این واقعیت نشان میدهد در روابط بینالملل، نقشه راه باید همچنان «نه شرقی، نه غربی» باشد و ما نباید به دلیل بیاعتمادی به غرب وادار به اعتماد به شرق شویم. به این نکته هم باید توجه داشته باشیم که معنای سیاست «نه شرقی، نه غربی» قطع رابطه با شرق و غرب نیست. تفسیر صحیح این سیاست اینست که بدون اتکا به این دو بلوک، با آنها تعامل داشته باشیم و در این تعامل همواره حفاظت از منافع خود را اصل بدانیم. به این واقعیت نیز توجه و باور داشته باشیم که ما انسانهای رشیدی هستیم و میتوانیم در تمام عرصهها ازجمله مذاکره با دولتها از منافع کشورمان دفاع کنیم و زیر بار تحمیلها نرویم.